بررسي تطبيقي مكتب اقتصاد اسلامي و اقتصاد سرمايه داري (كلاسيك)

ميثم كوچك زاده

دانش آموخته كارشناسي ارشد علوم اقتصادي و مدرس دانشگاه يزد

چكيده

بشر در هزاره سوم با انبوهي از تجارب اقتصادي و اجتماعي و يافته هاي شگرف علمي، به دنبال رسيدن به سعادت و خوشبختي (زندگي سالم توأم با رفاه، امنيت و آرامش) است. اما به نظر مي رسد در جوامع سرمايه داري پيشرفته، اين هدف نتوانسته است آنچنان كه بايد تحقق يابد.

بررسي آمارها و شاخص هاي مرتبط با رفاه، امنيت و آرامش مانند ميزان خودكشي، طلاق، روابط غيراخلاقي، افسردگي، اعتياد به روانگردانها و... در كشورهاي سرمايه داري غربي نشان مي دهد خلأهاي جدي در زندگي بشر مدرن و داراي رفاه مادي امروز وجود دارد.

آنچه امروز انسان را با همه توانائيها و تلاشهاي صورت گرفته، از مسير سعادت منحرف نموده است، جهان بيني و ايدئولوژي حاكم بر رفتارها و تصميم گيريهاي او است.  به عبارت ديگر، مكاتب انسان ساز رايج در كشورهاي غربي، به دليل عدم شناخت كامل و صحيح از ابعاد وجودي انسان و پيچيدن نسخه هاي رفتاري و هنجاري براي او، انسان را از رسيدن به سعادت و خوشبختي واقعي دور نموده اند.

هدف از مقاله حاضر، بررسي تطبيقي و مقايسه جامع بين دو نمونه از مكتب هاي الهي و انسان ساز در حوزه علم اقتصاد يعني مكتب اقتصاد اسلامي و مكتب اقتصاد كلاسيك (به عنوان منشأ پيدايش نظام سرمايه داري غرب)  است. در اين راستا با در نظر گرفتن محورهايي چون جهان بيني حاكم بر مكتب، فروض در نظر گرفته شده توسط مكتب، تعريف سعادت انسان از ديدگاه مكتب، دامنه آزادي ها، مالكيت و نهادهاي تأثيرگذار بر اقتصاد به عنوان عوامل نظري افتراق بين دو مكتب مورد بررسي، مباني فكري و چارچوب هاي ساختاري دو مكتب مقايسه شده و در نهايت با ارائه تصويري از وضعيت شاخص هاي مرتبط با سعادت و خوشبختي، نتايج حاصل از استقرار نظام سرمايه داري و اجراي نسخه هاي اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي آن در كشورهاي غربي مورد بررسي قرار مي گيرد.

مقدمه:

علم اقتصاد به عنوان علمي که به بررسي و تحليل رفتارهاي اقتصادي انسان مي پردازد؛ با توجه به بستر و خاستگاه آن يعني مکتبي که اين علم در آن رويش و رشد کرده است، قابليت سنجش، ارزيابي و انتخاب براي استفاده در يک کشور يا سيستم اقتصادي را پيدا خواهد کرد.

به عبارت ديگر، کشورها و نظامهاي سياسي و اجتماعي مختلف، قبل از انتخاب شيوه تحليل رفتارهاي اقتصادي مردم خود و تصميم گيري و سياستگذاري در حوزه اقتصادي جامعه، لازم است علم اقتصاد مورد پذيرش جامعه خود که انطباق لازم با ايدئولوژي، فرهنگ و ساختارهاي فکري و عقيدتي مردم آن جامعه را دارد، شناسايي و انتخاب نمايند.

در اين راستا شايد سه مکتب و خاستگاه فکري و ايدئولوژيکي را بتوان نام برد که در دوره هاي اخير، کشورهاي مختلف از يکي از آنها براي طراحي و پايه ريزي نظام اقتصادي خود بهره گرفته اند.

يکي از اين مکاتب، مکتب اقتصاد سوسياليستي است که در کشورهاي کمونيستي مورد استقاده قرار گرفته و به دليل مشکلات و ضعفهاي عمده اي که در مباني فکري و روشهاي اجرايي اين مکتب وجود داشته است، امروزه عملاً در جهان جايگاهي نداشته و مهمترين کشور داعيه دار آن يعني شوروي نيز با فروپاشي مواجه شده است.

با فروپاشي نظام کمونيستي شوروي، اقتصاد سرمايه داري به عنوان بهترين جايگزين براي اداره جوامع مطرح شده و اکثر کشورها با پذيرش آموزه ها و ديدگاه هاي مکتب اقتصاد كلاسيك (به عنوان منشأ پيدايش نظام سرمايه داري غرب)، نظام اقتصادي خود را پي ريزي کرده اند.

امروزه به روشني مي توان مشاهده کرد که نظام‌ اقتصادي‌ سرمايه‌داري،‌ نظام‌ اقتصادي‌ حاكم‌ بر جهان‌ مي‌باشد. وسعت‌ و فراگيري‌ ياد شده‌ هم‌ در بعد حاكميت‌ اجرايي‌ و عملي‌ است‌ و هم‌ در قالب‌ متون‌ انتشار يافتة‌ علمي‌ و وجود سمينارها و مجامع‌ علمي‌ و تحقيقاتي‌ مطرح‌ است.

بطور کلي نظام‌هاي‌ اقتصادي‌ اكثريت‌ كشورهاي‌ ثروتمند و نيز بسياري‌ از كشورهاي‌ جهان‌ سوم‌ از الگوي‌ اقتصاد سرمايه‌داري‌ پيروي‌ مي‌كند و يا حداقل‌ ابعاد قابل‌ توجهي‌ از اقتصاد خود را بر محور آن‌ استوار ساخته‌اند و لذا برخي‌ از نويسندگان‌ غربي‌ نظام‌ اقتصاد سرمايه‌داري‌ را بلامنازع‌ و پذيرش‌ آنرا اجتناب‌ناپذير مي‌دانند. (دادگر، 1378، ص 146)

‌با اين وجود آنچه از بحرانهاي مالي و اقتصادي سالهاي گذشته و همچنين بررسي شاخص هاي مرتبط با رفاه، امنيت و آرامش مانند ميزان خودكشي، طلاق، روابط غيراخلاقي، افسردگي، اعتياد به روانگردانها و...  در كشورهاي غربي به وضوح مشاهده و نتيجه گيري مي شود؛ وجود خلأهاي جدي در زندگي بشر مدرن و داراي رفاه مادي امروز را اثبات مي کند.

دكتر شاپور رواساني‌ در شماره 81-82 مجله اطلاعات‌ سياسي‌- اقتصادي اينچنين مي نگارد:

«پس‌ از فروپاشي‌ نظام‌ اقتصادي‌ و سياسي‌ در شوروي، تضادها و ناتواني‌هاي‌ سرمايه‌داري‌ جهاني‌ آشكارتر شد. افزايش‌ فقر، بيكاري، تورم‌ و تخريب‌ محيط‌ زيست‌ (نه‌ فقط‌ در سرزمينهاي‌ كشورهاي‌ عقب‌ نگهداشته‌ شده‌ بلكه‌ حتي در درون‌ كشورهاي‌ سرمايه‌داري‌ استعماري)، توسعه‌ بازار فروش‌ حيات‌ انساني‌ شامل‌ خريد و فروش‌ كودكان،‌ زنان، اندامهاي‌ انساني‌ و همچنين‌ مواد مخدر، اسلحه، زباله‌هاي‌ سمي‌ و اتمي‌ (بر طبق‌ قوانين‌ بازار سرمايه‌داري)‌ و همچنين‌ زيادتر شدن‌ فاصله‌ سطح‌ زندگي‌ مردم‌ مستعمرات‌ در آفريقا، امريكاي‌ مركزي‌ و جنوبي‌ و بخش‌ بزرگي‌ از آسيا با بوميان‌ كشورهاي‌ سرمايه‌داري‌ استعماري‌ نشان‌ مي‌دهد كه‌ سرمايه‌داري، چه‌ در سطح‌ محلي‌ در كشورهاي‌ صنعتي‌ سرمايه‌داري و چه‌ در سطح‌ جهاني، نه‌ فقط‌ قادر به‌حل‌ مشكلات‌ اقصادي‌- اجتماعي‌ مردم‌ جهان‌ در همة‌ اقاليم‌ عالم‌ نيست؛ بلكه‌ خود به‌علت‌ تضادهاي‌ دروني‌ و ساختاري؛‌ موجب‌ ايجاد و تشديد فقر و استبداد شده‌ و مي‌شود. با وجود همة‌ تبليغاتي‌ كه‌ دربارة‌ ثبات‌ سرمايه‌داري‌ جهاني‌ مي‌شود، اين‌ نظام‌ در سراشيب‌ زوال‌ افتاده‌ و نه‌ تنها نمي‌تواند آينده‌اي‌ روشن‌ و قابل‌ قبول‌ به‌مردم‌ كشورهاي‌ سرمايه‌داري‌ و خلق‌ جهان‌ نويد دهد؛ بلكه‌ روز بروز بيشتر ثابت‌ مي‌كند كه‌ فقط‌ با زور و با غارت‌ و كشتار ميليونها انسان‌ قادر به‌ادامه‌ حيات‌ است». (رواساني، 1373)

سومين مکتب عمده اقتصادي، مکتب اقتصاد اسلامي است که در جهان امروز پتانسيل جايگزين شدن با مکتب سرمايه داري را داشته و با توجه به ريشه هاي عميق ديني و معرفتي و خاستگاه فرابشري و وحياني خود مي تواند ضمن رهنمون ساختن بشر به سمت رشد و توسعه اقتصادي، نقايص و خلأهاي ناشي از نظام سرمايه داري را نيز از زندگي بشر حذف نمايد. به عبارت ديگر بهره گيري از اين مكتب مي تواند سعادت و خوشبختي (زندگي سالم توأم با رفاه، امنيت و آرامش) در کل دوره حيات بشر (حيات دنيوي و حيات اخروي) را به ارمغان آورد.

هدف از اين مقاله مقايسه تطبيقي مکتب اقتصاد اسلامي و مکتب اقتصاد کلاسيک (به عنوان منشأ پيدايش نظام سرمايه داري غرب) است. در اين راستا با در نظر گرفتن محورهايي چون جهان بيني حاكم بر مكتب، فروض در نظر گرفته شده توسط مكتب، تعريف سعادت انسان از ديدگاه مكتب، دامنه آزادي ها، مالكيت و نهادهاي تأثيرگذار بر اقتصاد بعنوان عوامل نظري افتراق بين دو مكتب مورد بررسي، مباني فكري و چارچوب هاي ساختاري دو مكتب مقايسه شده و تلاش مي شود تا با استناد به آيات قرآن (به عنوان دستورالعملهاي خالق بشر براي هدايت انسان به سمت سعادت و خوشبختي)، مطالب و مباحث گفته شده تشريح گردد.

1- جهان بيني حاكم بر مكتب

استاد شهيد مرتضي مطهري در تعريف مکتب بيان مي دارد: مكتب؛ يک تئوري کلي و يک طرح جامع و هماهنگ و منسجم است که هدف اصلي آن کمال انسان و تأمين سعادت همگاني است و در آن؛ خطوط اصلي و روشها، بايدها و نبايدها، خوبها و بدها، هدفها و وسيله ها، نيازها، دردها و درمانها و مسئوليتها و تکليفها مشخص است و منبع الهام تکليفها و مسئوليتها براي همه افراد مي باشد. (مطهري، 1359)

به عبارت ديگر "مکتب" مجموعه اي است که در ابتدا به تفسير انسان و جهان مي پردازد و سپس بايدها و نبايدهاي انساني را مشخص و معين مي‌سازد. مکتب يک نظام ارزشي براي زيستن و چگونه زيستن ارائه مي‌دهد و مجموعه جهان بيني و ايدئولوژي يک انسان است.

تعريف "جهان بيني" عبارتست از نگرش انسان به هستي و توجيه و تبيين آن در رابطه با انسان. به عبارت ديگر ديد کلي که انسان از جهان هستي دارد و بر اساس آن به تعبير و تفسير جهان هستي مي پردازد، جهان بيني ناميده مي‌شود. شهيد مطهري معتقد است : نوع تفکر و برداشتی که يک مکتب و دين نسبت به جهان و هستی عرضه داشته و در واقع تکيه گاه فکری همان مکتب محسوب می‌گردد، جهان بينی ناميده می‌شود. (مطهری، 1377)

بر اين اساس براي مطالعه يك مكتب ابتدا بايد جهان بيني حاكم بر آن شناسايي و بررسي شود. از آنجاييكه جهان بيني حاكم بر مكتب اقتصاد كلاسيك، دئيسم (خداپرستي طبيعي) و جهان بيني حاكم بر مكتب اقتصاد اسلامي، دين مبين اسلام است، در اين قسمت ويژگيهاي مكتب دئيسم و تفاوت آن با اسلام ذكر مي گردد.

«دئيسم»# مكتبي است كه در قرن 17 ميلادي پديد آمد و در قرن 18 رو به افول نهاد. اين مكتب كه رويكردي عقل‏گرايانه داشت، دين را از جهات جديدى مورد بررسي قرار مي دهد. (كريمى، 1382، ص 66)

اصول‌ مكتب‌ دئيسم‌ عبارتند از:

1- «خدا» به‌ عنوان‌ علت‌ اولي، جهان‌ را خلق‌كرده است.

2- خداوند، قوانين‌ غيرمتغيري‌ را خلق‌  كرده‌ است‌ كه‌ ادارة‌ جهان‌ توسط‌ آن‌ صورت‌ مي‌گيرد.

3- خداوند به‌ هيچ‌ وجه‌ در خلقت‌ خود، نافذ مطلق‌ نمي‌باشد. بلكه‌ همچون‌ "ساعت‌ سازي‌  كه‌ مافوق‌ ساعتي‌ ‌ كه‌ آن‌ را ساخته‌ و به‌ حركت‌ در آورده قرار دارد"، خداوند نيز مافوق‌ خلقت‌ خود و كاملاً‌ جدا و بيگانه‌ از آن‌ مي‌باشد.

4- وحي‌ بايد مطابق‌ با عقل‌ بوده‌ و كاملاً‌ عقلاني‌ باشد. (البته چنين‌ برداشتي‌ در عمل‌ منجر به‌ انكار وحي‌ و يا تفسيرهاي‌ صرفاً‌ عقلاني‌ از گزاره‌هاي‌ كتاب‌ مقدس‌ گرديد.)

5- وظيفه‌ اصلي‌ و اساسي‌ زندگي‌ انسان‌ در اين‌ جهان، تطبيق‌ رفتاري‌ خود با قوانين‌ طبيعي‌ كه‌ توسط‌ خداوند خلق‌ شده‌ است، مي‌باشد.

مي‌توان‌ تأثيرپذيري‌ «اصول‌ نظام‌ اقتصاد سرمايه‌داري» از فلسفة‌ دئيسم‌ را با يك‌ واسطه‌ يعني‌ تأثيرپذيري‌ اين‌ اصول‌ از نظرية‌ «نظام‌ طبيعي» جست‌ و جو نمود.

قوانين‌ طبيعي، مركز ثقل‌ تأثير فسلفة‌ «دئيسم» بر افكار فيزيوكراتها و كلاسيكها مي‌باشد. براساس‌ اين‌ فلسفه،‌ خدا منشأ جهان‌ هستي‌ است. او عالم‌ طبيعت‌ را براساس‌ قانون‌مندي‌هايي‌ به‌ وجود آورده‌ است‌ كه‌ به‌ صورت‌ خودكار عمل‌ كرده‌ و به‌ حيات‌ آن‌ ادامه‌ مي‌دهد. به‌ همين‌ خاطر، پس‌ از خلقت‌ نيازي‌ به‌ دخالت‌ خداوند در امور عالم‌ نمي‌باشد. به‌ نظر كلاسيكها چنين‌ قوانيني‌ در سطح‌ پديده‌هاي‌ اجتماعي‌ نيز وجود دارند و آنها در «نظام‌ طبيعي» به‌ دنبال‌ قوانيني‌ هستند كه‌ بر رفتار اقتصادي‌ افراد جامعه‌ حاكم‌ است. بنابراين‌ نظام‌ طبيعي‌ (و انگيزه هاي مادي قرارداده شده در درون انسان مانند منفعت طلبي) در نظر آنان‌ خواست‌ خدا مي‌باشد و براي‌ سعادت‌ انسان‌ها مقدر شده‌ است.

به اعتقاد كلاسيكها، همان‌طور كه‌ قوانين‌ طبيعي، نظام‌ طبيعي‌ را از مداخلة‌ خارج‌ بي‌نياز مي‌سازد، قوانين‌ اجتماعي‌ نيز بايد طوري‌ تنظيم‌ شود كه‌ مداخلة‌ دولت‌ را در امور اقتصادي‌ نفي‌ كند. بنابراين‌ «نداي‌ طبيعت»، آدميان‌ را به‌ آن‌ چه‌ سودمندتر است هدايت‌ مي‌نمايد و در جست‌وجوي‌ خير و صلاح، ضرورتي‌ به‌ الزام‌ و اجبار ندارد.

الگوي‌ «نظام‌ طبيعي» كه‌ در صدد تبيين‌ خودكار بودن‌ پديده‌هاي‌ اجتماع‌ بشري‌ و بي‌نيازي‌ آنها از خارج‌ براي‌ ايجاد تعادل‌ بوده‌ و خودكار بودن‌ آن‌ را ترسيم‌ مي‌نمايد، مقدمة‌ بسيار مناسبي‌ براي‌ طرح‌ يكي‌ ديگر از اصول‌ نظام‌ اقتصاد سرمايه‌داري‌ يعني‌ «تعادل‌ اقتصادي‌ خودكار» مي‌باشد.

تصويري‌ كه‌ آدام‌ اسميت‌ با نظرية‌ تقسيم‌ كار و تمثيل‌ «دست‌ نامرئي» از خودكار بودن‌ اين‌ نظام‌ ارائه كرد، موفق‌ترين‌ تلاش‌ در اين‌ زمينه‌ مي‌باشد. بنابراين‌ اصل‌ تعادل‌ اقتصادي‌ خودكار مبتني‌ بر يكي‌ از ويژگيهاي‌ «نظام‌ طبيعي» يعني‌ «خودآيي» آن‌ است. عبارت‌ زير بيان‌ روشني‌ از «خودآيي» و «خودكار» بودن‌ اين‌ نظام‌ و تعادل‌ حاصل‌ از آن‌ دارد:

«جهان‌ به‌ خودي‌ خود پيش‌ مي‌رود و در تشكيل‌ و تنظيمش‌ نيازي‌ به‌ مداخلة‌ هيچ‌ ارادة‌ جمعي‌ پيش‌بيني‌ كننده‌ و‌ هيچ‌ نوع‌ هم‌ داستاني‌ قبلي‌ خردمندانة افراد بشر نيست.»

نتيجه اينكه اصول‌ نظام‌ اقتصاد سرمايه‌داري‌ از تأثير عميق‌ «فلسفة‌ دئيسم» بر مكاتب‌ فيزيوكراتيسم‌ و كلاسيك، كه‌ در تمثيل‌ «دست‌ نامرئي» نمود كامل‌ پيدا مي‌كند، بهره‌ مند بوده است. (هادوي‌نيا، 1378، ص 185)

بر اساس تفكر دئيسم، خداوند همچون معمار بازنشسته اي پس از خلقت جهان و قراردادن امكانات، روابط و قوانين مورد نياز زندگي بشر در نظام هستي، رابطه خود را از زندگي بشر قطع كرده و اين انسان است كه بايد با شناسايي و استفاده از امكانات و روابط طبيعي و اجتماعي خلق شده توسط خداوند، زندگي توأم با رفاه، سعادت و خوشبختي را براي خود فراهم كند. بر اين مبنا، ويژگيها و انگيزه هاي دروني انسان مانند انگيزه قدرت طلبي، منفعت طلبي و .. همانند روابط فيزيكي و شيميايي كه در جهت رفاه انسان خلق شده اند، مفيد و لازم الاطاعه مي باشند.

آدام اسميت‌ بنيانگذار مكتب اقتصاد كلاسيك در كتاب "ثروت‌ ملل"‌ خود، «اصل‌ لذت‌جويي» را كه‌ مبتني‌ بر اصالت‌ فرد مي‌باشد و ريشه‌ در افكار فيزيوكراتها دارد، شايسته شمرده‌ و معتقد است:

«هر كس‌ لزوماً‌ كوشش‌ مي‌كند تا آنجا كه‌ ممكن‌ است‌ درآمد خود را به‌ حداكثر برساند. در اين‌ عمل‌ او و ديگران‌ عمداً‌ قصدي‌ براي‌ ازدياد منافع‌ اجتماع‌ ندارند و در عين‌ حال‌ نمي‌دانند كه‌ فعاليت‌ آنها تا چه‌ حد به‌ نفع‌ جامعه‌ است. شخص‌ مذكور و ساير افراد جامعه‌ به‌ وسيلة‌ يك‌ دست‌ نامرئي‌ هدايت‌ شده‌اند و تأمين‌ اجتماع‌ هدف‌ اصلي‌ آنها نمي‌باشد.»

البته‌ اسميت‌ در تبيين‌ «نظام‌ طبيعي» فيزيوكراتها به‌ تمثيل‌ «دست‌ نامرئي» بسنده‌ نكرد و به‌ معرفي‌ اجزاء آن‌ پرداخته است. از جمله‌ تلاشي‌ را كه‌ مي‌توان‌ در اين‌باره‌ به‌ اسميت‌ نسبت‌ داد، نظرية‌ او درتقسيم‌ كار مي‌باشد.

به‌ نظر وي‌ تقسيم‌ كار، نظام‌ و ساماني‌ است‌ كه‌ به‌ وسيلة‌ آن‌ بدون‌ زحمت‌ و به‌ طور طبيعي‌ همكاري‌ افراد براي‌ توليد محصولات‌ مورد احتياج‌ عموم،‌ صورت‌ مي‌گيرد. يك‌ حيوان‌ معمولاً‌ به‌ طور مستقيم‌ در پي‌ رفع‌ حاجتهاي‌ فردي‌ خود مي‌باشد. ولي‌ انسان‌ به‌ جاي‌ آن‌ كه‌ در صدد تهية‌ تمام‌ مايحتاج‌ خود باشد، همة‌ وقت‌ خويش‌ را در ساختن‌ يك‌ محصول‌ معين‌ صرف‌ مي‌كند و بعداً‌ آن‌ را با اشياء ديگري‌ كه‌ مورد حاجت‌ او است، معاوضه‌ مي‌نمايد. از همين‌ عمل‌ ساده‌ كه‌ ناشي‌ از نفع‌طلبي‌ فردي‌ است، افزايش‌ حيرت‌انگيزي‌ در ثروت‌ حاصل‌ مي‌شود. بنابراين‌ تقسيم‌ كار كه‌ به‌ وسيلة‌ همكاري‌ عموم‌ براي‌ رفع‌ حوائج‌ هر فرد شكل‌ مي‌گيرد، سرچشمة‌ حقيقي‌ ترقي‌ و رفاه‌ و نشانة‌ تشخص‌ و امتياز طبيعت‌ آدمي‌ است. (هادوي‌نيا،1378، ص 183)

همانطور كه مشاهده مي شود تأييد و به رسميت شناختن انگيزه منفعت طلبي به عنوان شاخص اصلي نظام سرمايه داري، ريشه در قبول عقايد دئيسم و ضرورت تبعيت از انگيزه هاي قرار داده شده توسط خداوند در وجود انسان دارد.

اين در حالي است كه در اسلام، خداوند مدير و مدبر دائمي نظام هستي معرفي شده و در قرآن كريم مي فرمايد: «او امر عالم‌ را- به‌ نظام‌ احسن‌ و اكمل- از آسمان‌ تا زمين‌ تدبير مي‌كند.» در آيه ديگر نيز مي فرمايد :  «و يهود گفتند: دست‌ خدا بسته‌ است- و ديگر نمي‌تواند تغييري‌ در خلقت‌ بدهد، بنابراين به‌ واسطة‌ اين‌ گفتار- دست‌ آنها بسته‌ شد و به‌ لعن‌ خدا گرفتار گرديدند. همانا‌ دو دست‌ خدا گشاده‌ است‌ و...».

مراد از «دست‌ خدا» چنان‌ كه‌ روايات‌ به‌ آن‌ اشاره‌ دارند، قدرت‌ و تصرف‌ خداوند مي‌باشد. در كيفيت‌ شأن‌ نزول‌ آية‌ مزبور نظريه‌هاي‌ متفاوتي‌ مطرح‌ است. اما در هر صورت‌ مي‌توان‌ گفت‌ كه‌ يهود در صدد تبيين‌ اين‌ نظريه‌ بوده‌ كه‌ خداوند پس‌ از خلقت، قدرت‌ تصرف‌ نداشته‌ و ديگر قادر به‌ مداخله‌ نمي‌باشد. تفسير نمونه‌ با تمسك‌ به‌ روايات‌ در اين‌ رابطه‌ مي‌گويد:

«آنان‌ معتقد بودند كه‌ در آغاز خلقت،‌ خداوند همه‌ چيز را معين‌ كرده‌ و آنچه‌ بايد انجام‌ بگيرد، انجام‌ گرفته‌ است‌ و حتي‌ خود او هم‌ عملاً‌ نميتواند تغييري‌ در آن‌ ايجاد كند.»

صاحب‌ تفسيرالميزان، انصاف‌ خداوند به‌ چنين‌ نسبت‌هاي‌ ناروايي‌ را از جانب‌ يهود با توجه‌ به‌ پيشينه‌اي‌ كه‌ آنها در نسبت‌ دادن‌ بعضي‌ صفات‌ نقص‌ به‌ پروردگار داشته‌اند، بعيد نمي‌داند. اگرچه‌ اين‌ نسبت‌ها با اصول‌ عقايد اديان‌ توحيدي‌ سازگاري‌ ندارد ولي‌ اميال‌ دنيوي‌ و سياسي‌ مي‌تواند انگيزة‌ بسيار قوي‌ جهت‌ چنين‌ انتساب‌هايي‌ باشد. (هادوي‌نيا، 1378، ص 186)

شهيد مطهر‌ي‌ دربارة‌ اين‌ تفكر و عمق‌ تأثير آن‌ بر انديشة‌ متكلمين‌ اسلامي‌ چنين‌ بيان‌ مي‌كند: «خلقت،‌ امر آني‌ نيست‌. بلكه‌ جهان‌ طبيعي‌ دائماً‌ در حال‌ خلق‌ شدن‌ است‌ و دائماً‌ در حال‌ حدوث‌ است. قطع‌ رابطة‌ طبيعت‌ از خدا تفكري‌ يهودي‌ است‌ كه‌ هر وقت‌ مي‌خواهد از خلقت‌ عالم‌ بحث‌ كند، دنبال‌ (آن) اول‌ مي‌رود و وقتي‌ هم‌ كه‌ خلق‌ شد ديگر ارتباطي‌ با خالقش‌ ندارد. اين‌ فكر يهودي‌ تدريجاً‌ شيوع‌ پيدا كرد و همه‌ جا را گرفته‌ و متأسفانه‌ غالباً‌ متكلمين‌ اسلامي‌ هم‌ تحت‌ تأثير همين‌ فكر يهودي‌ قرار گرفتند.»

از طرف ديگر در نگرش‌ اسلامي، انسان‌ هرگز مجبور به‌ پيروي‌ از غرائز نيست. انسان‌ مي‌تواند عقل‌ خود را بر تمايلات‌ حيواني‌اش‌ حاكم‌ كرده، بدين‌ ترتيب‌ راه‌ كمال‌ را بپيمايد و مي‌تواند شهوات‌ را حاكم‌ وجود خود ساخته‌ و عقل‌ را به‌ اسارت‌ هوس‌ در آورد و سقوط‌ نمايد. خداوند در آيه 40 سوره نازعات مي فرمايد: "و اما كسي كه از مقام پروردگارش ترسيد و از هواي نفس جلوگيري كرد، بهشت جايگاه او خواهد بود." به عبارت ديگر خداوند با تأييد وجود ويژگيهايي چون "حرص" (انسان، حريص خلق شده است- معارج، آيه 25) و "بخل" (انسان طبعاً بسيار ممسك و بخيل است- اسراء، آيه 100 و بخل در همه نفسها حاضر شده است- نساء، آيه 128) و "مال دوستي" (مال را به قدر افراط دوست مي داريد- فجر، آيه 20) همواره از انسان مي خواهد تا با غلبه بر اين ويژگيها و غرائز، خود را به سعادت و خوشبختي دنيوي و اخروي نزديك سازد. آيه 10 سوره زمر مي فرمايد: "براي نيكوكارن در دنيا پاداش نيك خواهد بود". آيه 1 سوره عصر نيز مي فرمايد: "به جز اهل ايمان و كساني كه عمل صالح انجام مي دهند و يكديگر را به حق و صبر توصيه مي كنند، بقيه انسانها زيانكار و خسران ديده هستند." آيه 9 سوره شمس نيز مي فرمايد: "هركس جان خود را از گناه - پيروي از هواهاي نفساني- پاك سازد، رستگار خواهد شد."

در اين‌ نگرش، نه‌ تنها انسان‌ ناگزير به‌ پيروي‌ از تمايلات‌ حيواني‌ نيست؛ بلكه‌ براي‌ دستيابي‌ به‌ كمال‌، بايد عقل‌ را بر غرائزش‌ حاكم‌ نمايد.

نتيجه آنكه در ديدگاه اسلامي، خداوند افزون‌ بر آن‌كه‌ آفريدگار مخلوقات‌ است، پروردگار آن‌ها نيز هست. تدبير الهي‌ دربرگيرندة‌ هدايت‌ تكويني‌ مخلوقات‌ و هدايت‌ تشريعي‌ آنان‌ از طريق‌ فرستادن‌ پيامبران‌ است به‌ اين‌ ترتيب، برخلاف‌ مكتب‌ دئيسم‌ و اومانيسم‌ كه‌ به‌ انسان، اصالت‌ و ارزش‌ مستقل‌ داده‌ بودند، انديشة‌ اسلامي‌ براساس‌ اصالت‌ و محوريت‌ خداوند و ارزش‌ الهي‌ شكل‌ مي‌گيرد. در اين‌ تفكر، انسان؛‌ بريدة‌ از خدا و واگذار شده‌ به‌ نفس‌ امارة‌ خويش‌ نيست؛ بلكه‌ بنده‌ و جانشين‌ خدا در زمين‌ است و همواره در حال آزمون پيروي يا عدم پيروي از هواهاي نفساني است.

2- فروض در نظر گرفته شده توسط مكتب (ترتيبات نهادي)

ترتيبات‌ نهادي؛ تجربه، قرارداد و يا عادت‌ و سنتي‌ است‌ كه‌ در چارچوب‌ زندگي‌ و يا فرهنگ‌ يك‌ گروه‌ سازمان‌ يافته‌ تثبيت‌ گرديده‌ باشد. منظور از نهادهاي‌ اقتصادي‌ در واقع‌ طرق‌ پاسخگويي‌ به‌ پديده‌هاي‌ خاص‌ اقتصادي‌ و اجتماعي‌ در موقعيت‌هاي‌ معيني‌ است. برخي‌ از نهادهاي‌ اقتصادي‌ براساس‌ سنت‌ها استوارند و باقي‌ آنها از طريق‌ مجامع‌ قانوني‌ و بشكل‌ رسمي‌ تدوين‌ مي‌شوند.

‌در اقتصاد سرمايه‌داري؛ مالكيت‌ خصوصي، انگيزه‌ سودطلبي، نظام‌ قيمت‌ها، آزادي‌، رقابت، فردگرايي، حاكميت‌ مصرف‌ كننده‌ و دولت‌ محدود، نهادهاي‌ اصلي‌ محسوب‌ مي‌شوند كه به شرح ذيل توضيح داده مي شوند. (دادگر، 1378، ص 152)

‌الف- ‌مالكيت‌ خصوصي‌

يكي‌ از نهادهاي‌ اساسي‌ نظام‌ اقتصادي‌ سرمايه‌داري، مالكيت‌ خصوصي‌ مربوط‌ به‌ عوامل‌ و نهاده‌هاي‌ توليد است كه در قالب‌ آن‌ افراد بدون هيچگونه محدوديتي حق‌ دارند مالك‌ دارايي‌ها و ثروت‌ها و ابزار و عوامل‌ باشند، آنها را مورد استفاده‌ و كنترل‌ قرار دهند، در معرض‌ خريد و فروش‌ قرار دهند، بشكل‌ هديه‌ بكار برند و يا به‌ ارث‌ بگذارند.

اما از ديدگاه اسلامي مالكيت‌ انسان‌ بر آن‌چه‌ دارد، صرفاً‌ عطيه‌اي‌ الهي‌ است‌ و بايد در راه‌ او و به‌ گونه‌اي‌ كه‌ فرمان‌ مي‌دهد صرف‌ شود. با استناد به‌ اين‌ نظريه، اسلام‌ ضمن‌ به‌ رسميت‌ شناختن‌ مالكيت‌ خصوصي‌ فرد، به‌ حقوق‌ جامعه‌ و ساير انسانها نيز توجه و براي‌ حفظ‌ آن، احكامي‌ مانند حرمت‌ اسراف‌ و تبذير، حرمت‌ احتكار، حرمت‌ كنز و وجوب‌ انفاق‌ را وضع‌ مي‌كند. در اين راستا آيات ذيل قابل تأمل مي باشند: "منحصراً براي خداست ملك آسمانها و زمين- فتح، آيه 14" و "او كسي است كه تمام آنچه كه در زمين است براي شما آفريد- بقره، آيه 29" و "...كساني كه از آنچه روزيشان كرديم در نهان و آشكار به فقرا انفاق كنند.. سرانجام منزلگاه خوبي خواهند داشت- رعد، آيه 22"

ب- ‌انگيزة‌ سود

نهاد مهم‌ ديگر، انگيزه‌ سودطلبي‌ مي‌باشد. در اقتصاد سرمايه‌داري، انگيزه‌ سود چراغ‌ علامت‌ دهنده‌اي‌ محسوب‌ مي‌شود كه‌ مديران‌ را وادار مي‌كند به‌ توليد كالاها و خدماتي‌ مبادرت‌ كنند كه‌ با سود همراه‌ باشد. توجيه‌ حاميان‌ سرمايه‌داري‌ در اين‌ مورد اين‌ است‌ كه‌ در نظام‌ كسب‌ و كار خصوصي،‌ سود جهت‌ بقاي‌ بنگاهها ضروري‌ است. زيرا سود، پرداخت‌ مربوط‌ به‌ صاحبان‌ سرمايه‌ است. اگر توليدكننده‌ سودي‌ بدست‌ نياورد، دير يا زود ورشكست‌ خواهد شد، ابزار توليد را از دست‌ مي دهد و ديگر نمي‌تواند توليدكنندة‌ مستقلي‌ باشد. به‌ عبارت‌ ديگر در نظام‌ سرمايه‌داري، سودآوري‌ نوعي‌ آزمون‌ و علامت‌ دهندگي‌ براي‌ اصل‌ توليد يك‌ كالا، نوع‌ توليد و مقدار آن‌ محسوب‌ مي‌گردد.

اين در حاليست كه در اقتصاد اسلامي، سود بعنوان هدف اصلي فعاليت نبوده و ضمن مشروع دانستن فعاليت اقتصادي و امرار معاش و توصيه به آنها در قرآن: "روز را روشن ساختيم تا شما در روز، روزي حلال را از فضل پروردگارتان طلب كنيد- اسرا، آيه 12" و "هركس از مرد و زن را بهره اي است از آنچه كسب مي كند و هرچه مي خواهيد از فضل خدا بخواهيد كه خداوند بر همه چيز آگاه است- نساء، آيه 32" و "انسان بجز كار و تلاش، سرمايه اي ندارد- نجم، آيه 39"، توجه صرف به ماديات و لذتهاي دنيوي نكوهش شده است: "مال و فرزندان، زيور زندگي اين دنيا هستند و كارهاي شايسته نزد پروردگار ماندني و داراي پاداشي بهتر و آينده آن بيشتر است- كهف، آيه 46"

در اسلام، هدف اصلي كسب رضاي خدا است و توليد كننده تشويق مي شود در مواردي و تا جاييكه امكان داشته باشد از سود خود به نفع كسب رضاي خدا صرفنظر نمايد. به عبارت ديگر با كسب درآمد به حد كفاف و تأمين معاش، توليدكننده مسلمان انگيزه اي براي افزايش سودآوري نداشته و از منافع مادي خود جهت كسب منافع معنوي و پاداش اخروي مي كاهد.

ج- ‌مكانيزم‌ قيمت‌

تصور مي‌شود كه‌ افراد و بنگاهها در نظام‌ سرمايه‌داري‌ اكثريت‌ تصميمات‌ اقتصادي‌ را برمبناي‌ قيمت‌ها اتخاذ مي‌نمايند. نقش‌ قيمت‌ها تأمين‌ يك‌ مكانيسم‌ هماهنگي‌ براي‌ ميليون‌ها واحد توليدي‌ و توزيعي‌ غيرمتمركز مي‌باشد. قيمت،‌ نوع‌ و كيفيت‌ كالاي‌ توليدي‌ و چگونگي‌ توزيع‌ آنها را نيز تعيين‌ مي‌كند و تغييرات‌ قيمت‌ به‌ تعديل‌ كالاها و خدمات‌ موجود در بازار منجر مي شود. از طريق‌ مكانيسم‌ قيمت‌ است‌ كه‌ منابع‌ كمياب‌ جهت‌ مصارف‌ مختلف‌ تخصيص‌ داده‌ مي‌شود. سود كه‌ بستگي‌ به‌ قيمت‌ فروش‌ و هزينه‌ توليد دارد به‌ توليدكننده‌ مي‌گويد كه‌ چه‌ نوع‌ مردماني‌ خريدار كالاي‌ مورد نظر خواهند بود و عرضه‌ و تقاضا تعيين‌ كنندة‌ قيمتي‌ خواهند بود كه‌ خريد و فروش‌ كالا بر مبناي‌ آن‌ انجام‌ خواهد گرفت.

به نظر مي رسد در اقتصاد اسلامي، "قيمت" مهمترين عامل تعيين كننده عرضه و تقاضاي افراد نبوده و انسان مسلمان ميزان عرضه و تقاضاي خود را بر مبناي عوامل مهمتري همچون "نياز واقعي" شكل دهد. به عبارت ديگر انسان مسلمان بر خلاف قانون تقاضا كه كاهش قيمت را موجب افزايش تقاضا (در راستاي حداكثرسازي مطلوبيت) مي داند، بدليل حرمت اسراف در اسلام، ميزان تقاضاي خود را صرفاً بر مبناي نياز خود شكل مي دهد و حتي در صورت رايگان شدن كالا نيز تقاضايي بيش از نياز واقعي خود نخواهد داشت: (بخوريد و بياشاميد ولي اسراف نكنيد كه خداوند اسرافكاران را دوست ندارد- اعراف، آيه 31)

همچنين است رفتار توليد كننده كه بر اساس افزايش يا كاهش قيمت (كه ممكن است بدلايل مختلف رخ دهد)، ميزان عرضه خود را تغيير نخواهد داد و به اندازه رفع حاجت همنوعان و جلوگيري از اسراف در منابع، توليد خواهد كرد.

د- ‌آزادي‌ در انتخاب (توليد و مصرف)

نهاد اساسي‌ ديگر در نظام‌ اقتصاد سرمايه‌داري‌، آزادي‌ در فعاليت‌هاي‌ اقتصادي‌ و انتخاب كالا براي توليد يا مصرف است. بر اين اساس هيچ قيدي نمي تواند آزادي انسانها را محدود كند.

اين در حاليست كه در نظام اسلامي، "آزادي" مقيد به رعايت حدود الهي و محرمات ديني است. بطوريكه مصرف، بجز در موارد تحريم شده (مانند گوشت خوك و مردار، شراب، مال غصبي و ..) در حد اعتدال آن حلال و مجاز است. به عبارت ديگر قانونگذار اسلام براي‌ استفاده‌ از آزادي در‌ انتخاب، محدوديت‌هايي‌ را گذاشته‌ است. تحريم‌ كنز و وجوب‌ انفاق‌، حرمت‌ اسراف و تبذير، حرمت‌ اتلاف، حرمت‌ اتراف و حرمت ربا از جملة‌ مهم‌ترين‌ اين‌ محدوديت‌ها است: "اي اهل ايمان از روزيهاي پاكيزه كه به شما داديم بخوريد و شكر خدا را بگزاريد اگر او را مي پرستيد- بقره، آيه 172" و "بخوريد از طيباتي كه روزي شما كرديم و در آن طغيان مكنيد كه مشمول غضب من شويد و هركس مشمول غضب من شود سقوطش حتمي است- طه، آيه 81" و "بخوريد و بياشاميد ولي اسراف نكنيد كه خداوند اسرافكاران را دوست ندارد- اعراف، آيه 31" و "حقوق خويشاوندان و ارحام را بده و نيز مساكين و در راه ماندگان را به حق خود برسان و اسراف و تبذير مكن كه مبذرين برادران شيطانند- اسراء، آيه 26"

در توليد نيز درآمدزايي از طرق نامشروع ممنوع شده است: "مال يكديگر را به ناحق نخوريد و كار را به محاكمه قاضيان ميفكنيد كه بوسيله رشوه و زور بخشي از اموال مردم را تصاحب كنيد با اينكه شما بطلان دعوي خود را مي دانيد-بقره، آيه 188" و "اي اهل ايمان مال يكديگر را به ناحق مخوريد مگر اينكه تجارتي از روي رضايت باشد- نساء، آيه 29"  

بطور كلي آزادي در اسلام مقيد به تقوا و ترس از خدا است و در غير اينصورت انسان از حيطه بندگي خارج خواهد شد: "كسي كه از مقام پروردگارش ترسيد و از هواي نفس جلوگيري كرد، بهشت جايگاه او خواهد بود- نازعات، آيه 40"

‌ ه-  محدوديت منابع   

يكي از فروض اقتصاد كلاسيك، محدوديت منابع است. بطوريكه علم اقتصاد را علم "تخصيص بهينه منابع محدود به نيازهاي نامحدود" تعريف كرده اند.

اين در حاليست كه خداوند در آيات متعدد بر بي انتها بودن نعمتها و به اندازه بودن منابع مورد نياز بشر تأكيد كرده و مي فرمايد: "اگر بخواهيد نعمتهاي خدا را شماره كنيد، نخواهيد توانست- نحل، آيه 18" و "هيچ چيز نيست مگر آنكه نزد ما مخازن آن موجود است و ما جز به اندازه مشخص فرو نمي فرستيم- حجر، آيه 21" و "ما همه چيز را به اندازه خلق كرديم- قمر، آيه 49" و "..خدا روزي خلق را به اندازه اي كه بخواهد نازل مي كند و خدا بر احوال بندگانش آگاه و بينا است- شورا، آيه 27"

به عبارت ديگر خداوند روزي انسانها و منابع اقتصادي جامعه را نامحدود دانسته و شرط نزول نعمت بر انسانها را رفتار خود آنها مي داند: "چنانچه مردم شهرها و آباديها ايمان مي آوردند و پرهيزگار مي شدند، همانا درهاي بركات آسمان و زمين را بروي آنها مي گشوديم- اعراف، آيه 96" و "هركس پرهيزگار باشد گرفتار نخواهد شد و از جاييكه گمان نمي برد به او روزي رسانده خواهد شد و هركس بر خدا توكل كند خدا او را كفايت خواهد كرد- طلاق، آيه 3"

‌و- رقابت‌

نهاد مشهور اقتصادي‌ ديگر در نظام‌ سرمايه‌داري، رقابت‌ اقتصادي‌ است. اين‌ نهاد در واقع‌ قسمت‌ غيرقابل‌ تفكيكي‌ از نظام بازار آزاد است. در زندگي‌ اقتصادي،‌ انسانهايي‌ كه‌ متكي‌ به‌ خود هستند براي‌ كسب‌ منافع‌ و پاداش‌هاي‌ اقتصادي‌ بيشتر (سود و درآمدهاي‌ بالا، مشاغل‌ برتر، پيشرفت‌ اقتصادي، دستر‌سي‌ به‌ كالاها و خدمات‌ مطلوب‌ و تضمين‌ خود در سنين‌ بالا) بايستي‌ به‌ رقابت برخيزند. با توجه‌ به‌ نهاد مالكيت‌ خصوصي‌ و آزادي‌ كسب‌ و كار اقتصادي‌ و با قبول‌ كميابي‌ منابع‌ و تكيه‌ بر ابزار بازار جهت‌ تخصيص‌ آن‌ منابع، تلاش‌ افراد براي‌ پيش‌ بردن‌ منافع‌ اقتصادي‌ شخص‌ به‌ راه‌ حل‌ "رقابتي"‌ خواهد رسيد. در مقولة‌ رقابت‌ يك‌ نوع‌ عنصر از «داروينيسم‌ اجتماعي» وجود دارد. به‌ اين‌ صورت‌ كه‌ زندگي‌ يك‌ صحنه‌ مبارزه‌ رقابت‌ برانگيز است، بطوري‌ كه‌ تنها سازگارترين‌ افراد و گروهها مي‌توانند (براساس‌ منابع‌ در دسترس) به‌ هدف‌ مورد نظر برسند.

رقابت‌ در هر صورت‌ يكي‌ از واژه‌هاي‌ زيباي‌ دنياي‌ سرمايه‌داري‌ است. معمولاً‌ گفته‌ مي‌شود نظام‌ رقابتي‌ داراي‌ منافع‌ خاصي‌ مي‌باشد. از جمله‌ اينكه زمينه‌ اي را فراهم‌ مي‌كند كه‌ مكانيسم‌ قيمت‌ها، تقاضاي‌ واقعي‌ و همچنين‌ هزينة‌ واقعي‌ را منعكس‌ نمايد و در نتيجه‌ استفاده‌ از منابع،‌ از بالاترين‌ كارآيي‌ برخوردار باشد. ديگر اينكه‌ رقابت‌ باعث‌ مي‌شود خلاقيت‌ در توليد مورد تشويق‌ واقع‌ شود و در بلندمدت‌ هزينه‌ها كاهش‌ پيدا كند و سرانجام‌ ادعا مي‌شود كه‌ بازار رقابت‌ به‌ نوعي‌ توزيع‌ درآمد عادلانه‌تر (نسبت‌ به‌ ساير نظامهاي‌ اقتصادي) منجر مي‌شود.

اين محاسن كه در نظام سرمايه داري از رقابت در بازارهاي آزاد و با هدف حداكثرسازي منافع شخصي  بدست مي آيد، در مكتب اقتصاد اسلامي از طرق ديگري حاصل مي گردد.

در مكتب اقتصاد اسلامي؛ در ضمن اينكه رقابت سالم منع نشده و انسانها به تلاش براي كسب روزي حلال تشويق مي شوند: "انسان بجز كار و تلاش سرمايه اي ندارد- نجم، آيه 39"، "روز را روشن ساختيم تا شما در روز، روزي حلال را از فضل پروردگارتان طلب كنيد- اسرا، آيه 12" و "هركس از مرد و زن را بهره اي است از آنچه كسب مي كند و هرچه مي خواهيد از فضل خدا بخواهيد كه خداوند بر همه چيز آگاه است- نساء، آيه 32"، انساني كه در اين مكتب هدفش حداكثرسازي رضاي خدا و بالابردن درجات اخروي خود است، همواره بدنبال: بالابردن سطح توليد و فعاليت براي ارتقاء رفاه خود و همنوعان، بالابردن سطح كيفيت محصولات و توجه به خواست مردم در امر توليد، فروش با قيمت منصفانه، ارتقاء كارايي و جلوگيري از اسراف، دستگيري از همنوعان (انفاق، زكات، خمس، صدقه و ...) و كمك داوطلبانه به توزيع عادلانه درآمد است و مي داند با انجام موارد فوق ضمن بهره مندي از بركات دنيوي در زندگي: "چنانچه مردم شهرها و آباديها ايمان مي آوردند و پرهيزگار مي شدند، همانا درهاي بركات آسمان و زمين را بروي آنها مي گشوديم- اعراف، آيه 96" و "هركس پرهيزگار باشد گرفتار نخواهد شد و از جاييكه گمان نمي برد به او روزي رسانده خواهد شد و هركس بر خدا توكل كند خدا او را كفايت خواهد كرد- طلاق، آيه 3"، از جايگاه خوبي در دنياي ابدي برخوردار خواهد بود: "خداوند به مؤمنان پاداشهاي بهشتي (باغها و قصرها و ..) وعده داده و از همه بالاتر رضاي خداوند است كه آن خود رستگاري عظيم است- توبه، آيه 72".

 لذا شرط تحقق سعادت و ارتقاء سطح رفاه در زندگي، لزوماً پايبندي به ديدگاه هاي اقتصاد كلاسيك و بازار رقابتي نمي باشد و انسان مي تواند با تلاش خود در يك فضاي آزاد و رقابتي سالم و برادرانه، به آموزه هاي وحياني اسلام عمل نموده و ضمن كسب روزي حلال، سعادت دنيوي و اخروي خود را تأمين و تضمين نمايد و از همه مهمتر رضاي خداوند (كه خود رستگاري عظيم است) را بدست آورد.

ز- ‌فردگرائي‌

نهاد رايج‌ ديگر در اقتصاد سرمايه‌داري‌، ديدگاه‌ «فردگرايانه» است. اين موضوع‌ از يكسو به‌ داروينيسم‌ اجتماعي‌ مرتبط‌ است‌ و جهان‌ آنچنان رقابتي‌ و مبارزه‌آميز‌ فرض‌ مي‌شود كه‌ در فرآيند آن‌ تنها عناصر و موجودات‌ اصلح‌ باقي‌ خواهند ماند. ادعا مي‌شود كه‌ انديشه‌ فردگرايانه‌ به‌ ديدگاه‌ تساوي‌ فرصت‌ها نيز مربوط‌ است، زيرا هر فرد حق‌ دارد بر مبناي‌ استحقاق‌ خود پيش‌ برود و يا شكست‌ بخورد. (دادگر، 1378، ص 154)

سرمايه‌داري‌ فردگرايانه‌ برمبناي‌ نظريات پرفسور «ثُرو» همراه‌ با افكار و آثار جان‌ لاك‌ و آدام‌ اسميت‌ مطرح‌ شده‌ و درخشيده‌ است. براساس‌ ديدگاه‌ جان‌ لاك، اين‌ افراد هستند كه‌ حق‌ حكومت‌ بر خود را دارند. افراد داراي‌ يك‌ سري‌ حقوق‌ غيرقابل‌ انتقال‌ هستند‌ كه‌ از جمله‌ آنها حق‌ مالكيت‌ خصوصي‌ است. همچنين‌ طبق‌ انديشة‌ آدام‌ اسميت، در صورتي‌ كه‌ افراد به‌ حال‌ خود رها شوند تا امور را برمبناي‌ نفع‌ شخصي‌شان‌ پيش‌ ببرند، رفاه‌ كل‌ جامعه‌ گسترش‌ خواهد يافت. اين‌ امر در نتيجه‌ انگيزه‌هاي‌ عاطفي‌ (و دلسوزانه) نبوده‌ بلكه‌ ناشي‌ از منطق‌ خشك‌ [و بي‌ عاطفة] بازار آزاد يعني‌ [در قالب] «دست‌ نامريي» حاصل‌ مي‌شود. (دادگر، 1378، ص 149)

اين‌ تلقي‌ از سعادت‌ فرد و جامعة‌ انساني، ناشي‌ از انسان‌شناسي‌ خاصي‌ است‌ كه‌ از آن‌ اصطلاحاً‌ به‌ «فردگرائي» تعبير مي‌شود. فردگرائي، مبناي‌ انسان‌ شناسانة‌ نظام‌ اقتصاد سرمايه‌داري‌ است‌ و نه‌ تنها منطقي‌ را براي‌ توجيه‌ اهداف‌ اين‌ نظام‌ فراهم‌ مي‌آورد، بلكه‌ مباني‌ نظام‌ مزبور مانند عدم‌ دخالت‌ دولت، مالكيت‌ خصوصي، حاكميت‌ مصرف‌كننده‌ و رقابت‌ نيز براساس‌ «فردگرائي» استوار است.

از طرف ديگر، براساس‌ جهان‌بيني‌ اسلام مي‌توان‌ گفت‌ انسان‌ بگونه‌اي‌ كه‌ در آيات‌ و روايات معرفي‌ شده، درست‌ در نقطة‌ مقابل‌ انساني‌ است‌ كه‌ فرد‌گرايان‌ ترسيم‌ مي‌كنند. انسان‌ در جهان‌بيني‌ اسلامي‌ با نوع دوستي و ايثار و احسان به همنوعان به درجات رفيع نزد پروردگار خود خواهد رسيد و سعادت دو دنيا را براي خود به ارمغان خواهد آورد. لذا تفكر "فردگرايانه" مانع رسيدن انسان به فلاح و رستگاري است. خداوند در قرآن كريم مي فرمايد: "تا تواني به خلق نيكي كن، چنانكه خدا به تو نيكي كرده است- قصص، آيه 77"، "در راه خدا انفاق كنيد و خويشتن را با دست خويش هلاك نسازيد و نيكوكاري كنيد كه خداوند نيكوكاران را دوست دارد- بقره، آيه 195"، "كيست كه به خدا وام دهد (قرض الحسنه)، وامي نيكو تا خدا برايش آن را چندين برابر سازد- بقره، آيه 245"، "بدرستي كه مردان و زنان صدقه دهنده و آنها كه به خدا وامي نيكو دهند خداوند پاداش مضاعف به آنها دهد و آنان را اجري بزرگ است- حديد، آيه 18"، "هر آنچه را انفاق كنيد خداوند براي شما پس انداز مي كند و او بهترين روزي دهندگان است- سباء، آيه 39"، "هر آنچه را انفاق كنيد در راه خدا به شما بطور كامل باز مي گردد و به شما ستم نخواهد شد- انفال، آيه 60" و "هر آنچه از چيزهاي خوب انفاق كنيد به سود خود انفاق كرده ايد- بقره، آيه 272".

مشاهده مي شود كه خالق انسان در آيات متعدد به او وعده مي دهد كه در صورت نوع دوستي و كمك به انسانهاي ديگر (مانند انفاق، قرض الحسنه، نيكي، زكات و ...)، سعادت دنيوي و اخروي او تضمين خواهد بود و كدام سخن محكم تر و مطمئن تر از قول پروردگار انسان است؟

3- تعريف سعادت انسان از ديدگاه مكتب

همة‌ اقتصاددانان‌ كلاسيك‌ و نئوكلاسيك  مانند آدام‌ اسميت، ژان‌ باتيست‌ سر (1832- 1776)، باستيا (1850- 1801)، ريكاردو (1823- 1772)، اجويت‌ (1926- 1845) و پيگر (1959 - 1877) تلقي‌ واحدي‌ از سعادت‌ و خير همگاني‌ داشتند و در فكر اثبات‌ اين‌ مسئله‌ بودند كه‌ بازار رقابت‌ آزاد، قادر است‌ سعادت‌ عمومي‌ يعني‌ بيشترين‌ فائده‌ و نفع‌ ماد‌ي‌ را براي‌ بيشترين‌ افراد به‌ ارمغان‌ آورد. (ميرمعزي، 1378، ص 67)

در اقتصاد سرمايه‌داري، ارزش‌ ذاتي‌ و هدف‌ نهايي‌ رفتار افراد، لذت‌ و خوشي‌ است. در جهت‌ اين‌ هدف، هدف‌ مياني‌ كه‌ براي‌ رفتار مصرف‌كننده‌ در نظر گرفته‌ مي‌شود، حد‌اكثرسازي‌ مطلوبيت‌ است. مطلوبيت، معادل‌ واژه‌ «Utility» و به‌معناي‌ فايده‌ و رضايت‌ خاطري‌ است‌ كه‌ انسان‌ از مصرف‌ كالا يا خدمت‌ به‌دست‌ مي‌آورد. اين‌ مفهوم، بيش‌ از همه مديون‌ ديدگاه‌هاي‌ بنتام‌ است. گرچه‌ پيش‌ از او، هاچسن‌ (1725)، بكاريا (1776) و پرايستلي‌ (1768) آن‌ را به‌كار برده‌ بودند. از ديدگاه‌ بنتام، هدف‌ تمام‌ اعمال‌ انسان، لذت‌ و رنج‌ است. وي‌ مي‌گويد: "ما فقط‌ يك‌ وظيفه‌ داريم‌ و آن‌ جست‌وجوي‌ بالاترين‌ لذت‌ ممكن‌ است‌ و مسأله‌ رفتار انسان، فقط‌ تعيين‌ اين‌ است‌ كه‌ چه‌ چيزهايي‌ بيش‌ترين‌ لذت‌ را به‌ انسان‌ مي‌بخشد." (حسيني، 1382، ص 3)

اما براساس‌ مؤ‌لفه‌هاي‌ انسان‌شناسي‌ در جهان‌بيني‌ اسلامي، انسان‌ داراي‌ دو بعد مجرد و مادي‌ است. بعد مجرد او كه‌ روح‌ اوست، اصالت‌ دارد و باقي‌ است. كمال‌ نهائي‌ انسان‌ و سعادت‌ او نيز امري‌ مربوط‌ به‌ روح‌ او و فراماد‌ي‌ است. هدف‌ از آفرينش‌ انسان، اينست‌ كه‌ انسان‌ به‌ اختيار خود به‌ كمال‌ نهائي‌اش‌ كه‌ همانا عبوديت‌ و بندگي‌ خداوند و كسب رضاي اوست، دست‌ يابد. نه‌ تنها ارضاء هر چه‌ بيشتر خواسته‌ها در اين‌ دنيا كمال‌ نهائي‌ انسان‌ نيست،‌ بلكه‌ موجب‌ حركت‌ در خلاف‌ جهت‌ آن‌ است. براي‌ رسيدن‌ به‌ سعادت، بايد عقل‌ انسان‌ بر خواسته‌هايش‌ حكومت‌ نموده‌ و آنها را تعديل‌ كند. براين‌ اساس، رفاه‌ ماد‌ي‌ آنچنان كه طرفداران نظام سرمايه داري باور دارند، هدف‌ غائي‌ نيست‌. بلكه‌ مي تواند وسيله‌اي‌ براي‌ دستيابي‌ به‌ سعادت‌ و كمال‌ نهائي‌ باشد.

در جهان‌بيني‌ اسلامي، كمال‌ نهائي‌ انسان، قرب‌ به‌ خداوند متعال‌ و رسيدن‌ به‌ مقام‌ رفيع‌ عبوديت‌ است. بنابراين‌ آنچه‌ موجب‌ نزديك‌ شدن‌ انسان‌ به‌ خدا شود، ارزش‌ دارد و هر چه‌ مانع‌ اين‌ قرب‌ باشد يا موجب‌ دوري‌ انسان‌ از خداوند گردد، ضد‌ ارزش‌ است.

در جهان‌بيني‌ اسلامي، كمال‌ نهائي‌ انسان به‌ روح‌ و جنبة‌ غيرمادي‌اش‌ مرتبط‌ است‌ و امري‌ آخرتي‌ و فراماد‌ي‌ است‌ ولي‌ در جهان‌بيني‌ كلاسيكها و نظام سرمايه داري، كمال‌ نهائي‌ انسان‌ در قلمرو غرائز حيواني‌ بوده و امري‌ مربوط‌ به‌ جهان‌ ماد‌ي‌ شمرده‌ مي‌شود.

قرآن‌ كريم‌ صريحاً‌ اين‌ انديشه‌ را كه‌ «هر چه‌ مطابق‌ خواست‌ انسان‌ باشد، خير است‌ و هر چه‌ برخلاف‌ آن‌ باشد شر‌ است» را رد مي‌نمايد و مي‌فرمايد: "چه‌ بسا چيزي‌ را دوست‌ نداشته‌ باشيد در حالي‌ كه‌ خير شما در آن‌ است‌ و چه‌ بسا چيزي‌ را دوست‌ داشته‌ باشيد در حالي‌ كه‌ شر‌ شما در آن‌ است، و خدا مي‌داند و شما نمي‌دانيد و خداوند متعال‌ آنچه‌ را كه‌ انسان‌ نمي‌داند به‌ وسيلة‌ وحي‌ به‌ او بيان‌ كرده‌ است- بقره، آيه 216"

همچنين خداوند در بيان سعادت واقعي انسان و هدف نهايي از زندگي مي فرمايد: "همانا نهايت و سرانجام امور به سوي پروردگار تو است- نجم، آيه 42"، "اي انسان، تو با هرگونه رنج و تلاش به سوي پروردگارت خواهي رفت و سرانجام او را ملاقات خواهي كرد- انشقاق، آيه 6"، "من جن و انس را جز براي عبادت خود نيافريدم- ذاريات، آيه 56" و "خداوند به مؤمنان پاداشهاي بهشتي (باغها و قصرها و ..) وعده داده و از همه بالاتر رضاي خداوند است كه آن خود رستگاري عظيم است- توبه، آيه 72".

4- جمع بندي و نتيجه گيري

بررسي نقاط ضعف و خلأهاي موجود در مكاتب اقتصادي انسان ساز مانند مكتب اقتصاد سوسياليستي و اقتصاد سرمايه داري نشان مي دهد انسان‌ امروز، بيش‌ از هر زمان‌ ديگر نياز خود را به‌ يك‌ مكتب‌ و يك‌ ايدئولوژي‌ فكري‌ كه‌ مفهوم‌ واقعي‌ سعادت‌ و صراط‌ مستقيم‌ هدايت‌ را به‌ او نشان‌ دهد احساس‌ مي‌كند و اين‌ سرآغاز يك‌ بازگشت‌ مقدس‌ به‌ سوي‌ هدايت‌ و سعادت‌ است. هدايتي‌ كه‌ پروردگار مهربان‌ بوسيله‌ پيامبرانش‌ در اختيار بشريت‌ گذاشته است.

مكتب اقتصاد اسلامي با وجود آنكه هنوز آنچنانكه بايد بصورت بسته كامل و جامع و قابل عرضه براي پياده سازي در كشورها تدوين نشده است، اما مباني فكري و ترتيبات نهادي حاكم بر آن به اندازه اي زيبا و منطبق با فرهنگ و فطرت پاك مردم دنيا است كه مي تواند جايگزين خوبي براي اقتصاد حاكم در كشورها، بويژه كشورهاي اسلامي (كه عمدتاً اقتصاد سرمايه داري در آنها استقرار يافته است) گردد.

اين مكتب برخلاف اصول‌ ياد شده در مكتب اقتصاد كلاسيك، انسان‌ را موجودي‌ بريده‌ از خدا و آموزه‌هاي‌ آسماني‌ (پيرو دئيسم)، واگذار شده‌ به‌ قوانين، سنت‌ها و نظام‌هاي‌ طبيعي‌ (طبيعت‌گرا)، داراي‌ اصالت‌ و مرجع‌ تعيين‌ ارزش‌ها، قوانين‌ و حاكميت‌ سياسي‌ (پيرو اومانيسم)، داراي‌ هويت‌ فردي‌ در ابعاد وجودي، ملكي‌ و اخلاقي‌ (فردگرا) و تابع‌ لذت‌ها و خوشي‌هاي‌ نفس‌ (منفعت ‌گرا) نمي داند.

بلكه انسان‌ مفروض‌ در مكتب اقتصاد اسلامي، فردي‌ است‌ كه‌ در پرتو اعتقاد به‌ اصالت‌ خداوند و نقش‌ جانشيني‌ انسان، تصميمات اقتصادي خود را براساس‌ جلب‌ رضايت‌ خداوند و اطاعت‌ از احكام‌ و دستورهاي‌ او پي‌ مي‌ريزد و با اعتقاد به‌ جهان‌ آخرت‌ و هويت‌ فردي- اجتماعي‌ خويش، منافع‌ آخرتي‌ و رفاه‌ حال‌ همنوعان‌ را مدنظر قرار مي‌دهد و بر اين‌ باور است‌ كه‌ سلامت‌ و سعادت‌ زندگي‌ او بدون‌ استمداد از آموزه‌هاي‌ وحياني‌ ميسر نخواهد شد.

لذا رفتار چنين‌ فردي‌ با رفتار آن‌كه‌ خود را جدا از خدا، خود بسنده، خود محور و دنياطلب‌ مي‌داند، تفاوت‌هاي‌ اساسي‌ خواهد داشت.

ضمن اينكه اقتصاد ناشي از ديدگاه اسلامي مي تواند از نظر پويايي، رونق، كارايي و رفاه نيز بالاتر از اقتصاد مبتني بر بازار رقابت كامل باشد. زيرا در اين مكتب انسانها به تلاش براي كسب روزي حلال تشويق مي شوند: ("انسان بجز كار و تلاش سرمايه اي ندارد- نجم، آيه 39"، "روز را روشن ساختيم تا شما در روز، روزي حلال را از فضل پروردگارتان طلب كنيد- اسرا، آيه 12" و "هركس از مرد و زن را بهره اي است از آنچه كسب مي كند و هرچه مي خواهيد از فضل خدا بخواهيد كه خداوند بر همه چيز آگاه است- نساء، آيه 32") و انساني كه هدفش حداكثرسازي رضاي خدا و بالابردن درجات اخروي و رسيدن به رستگاري واقعي است، همواره بدنبال: بالابردن سطح توليد و فعاليت براي ارتقاء رفاه خود و همنوعان، بالابردن سطح كيفيت محصولات و توجه به خواست مردم در امر توليد، فروش با قيمت منصفانه، ارتقاء كارايي و جلوگيري از اسراف، دستگيري از همنوعان (انفاق، زكات، خمس، صدقه و ...)، كمك داوطلبانه به توزيع عادلانه درآمد و از همه مهمتر تلاش در جهت توسعه جامعه اسلامي و سرافرازي امت اسلامي است و مي داند با انجام موارد فوق، ضمن بهره مندي از بركات دنيوي در زندگي : ("چنانچه مردم شهرها و آباديها ايمان مي آوردند و پرهيزگار مي شدند، همانا درهاي بركات آسمان و زمين را بروي آنها مي گشوديم- اعراف، آيه 96"، "هر چه در راه خدا انفاق کنيد، بطور کامل به شما بازگردانده می‌شود و به شما ستم نخواهد شد- انفال، آيه 60"، "کسانی که اموال خود را در راه خدا انفاق می‌کنند، همانند بذری هستند که هفت خوشه بروياند و در هر خوشه يکصد دانه باشد و خداوند آن را برای هر کس بخواهد دو يا چند برابر می‌کند- بقره، آيه 261" و "هركس پرهيزگار باشد گرفتار نخواهد شد و از جاييكه گمان نمي برد به او روزي رسانده خواهد شد و هركس بر خدا توكل كند خدا او را كفايت خواهد كرد- طلاق، آيه 3")، از جايگاه خوبي در دنياي ابدي برخوردار خواهد بود: ("خداوند به مؤمنان پاداشهاي بهشتي (باغها و قصرها و ..) وعده داده و از همه بالاتر رضاي خداوند است كه آن خود رستگاري عظيم است- توبه، آيه 72"، "اگر ايمان بياوريد و تقوا پيشه کنيد، پاداش بزرگی برای شماست- آل عمران، آيه 179" و "برای کسانی از آنها که نيکی کردند و تقوا پيش گرفتند، پاداش بزرگی است- آل عمران، آيه 172").

منابع و مآخذ:

      • حسيني، سيدرضا، (1382)، ‌مفروضات‌ نظرية‌ رفتار مصرف‌كننده‌ در اقتصاد اسلامي، مجله اقتصاد اسلامي، شماره 9‌.

      • دادگر، يدالله، (1378)، نظام‌ سرمايه‌داري‌ از زبان‌ اقتصاددانان‌ سرمايه‌داري‌، فصلنامه كتاب نقد، سال‌ سوم، شماره‌ 11، تابستان‌ 1378، ص 173-146.

      • رواساني، شاپور، (1373): نظام اجتماعي- انساني، مجله اطلاعات سياسي- اقتصادي، شماره 81-82، خرداد و تير 1373، ص 31-29.

      • كريمي، مرتضي، (1382)، آشنايي با مكتب دئيسم، نشريه معرفت، شماره 74، بهمن 1382، ص 76-66.

      • مطهري، مرتضي، (1359)، مقدمه اي بر جهان بيني اسلامي، انتشارات صدرا، چاپ اول، ص 54-46.

      • مطهري، مرتضي، (1377)، جهان بيني توحيدي، انتشارات صدرا، چاپ يازدهم.

      • ميرمعزي، ‌‌سيدحسين، (1378)، ‌نقدي‌ بر اهداف‌ نظام‌ سرمايه‌داري‌ از ديدگاه‌ اسلام، فصلنامه كتاب نقد، ش 11، تابستان 1378، ص 87-64.

      • هادوى‏نيا، على‏اصغر، (1378)، دئيسم و اصول نظام سرمايه‏دارى، فصلنامه كتاب نقد، ش 11، تابستان 1378، ص 195-174.‌   

  • نویسنده : یزد فردا
  • منبع خبر : خبرگزاری فردا